English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 214 (3184 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
insulate U عایق کردن
insulates U عایق کردن
insulating U عایق کردن
insulative U عایق کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
isolate U عایق دار کردن
isolates U عایق دار کردن
isolating U عایق دار کردن
insulate U با عایق مجزا کردن
insulates U با عایق مجزا کردن
insulating U با عایق مجزا کردن
insulation U روپوش کشی عایق کردن
insulation shielding U زره پوش کردن عایق بندی
to deaden a wall U عایق کردن دیوار
to deafen a wall U عایق کردن دیوار
Other Matches
insulation U عایق کاری یا عایق بندی ایزولاسیون
insulators U جسم عایق ماده عایق
insulator U جسم عایق ماده عایق
insulator U عایق کننده روکش عایق
insulators U عایق کننده روکش عایق
insulated instrument transformer U ترانسفورماتور عایق کننده ترانسفورماتور اندازه گیری عایق شده
insulation strength U استحکام ایزولاسیون استحکام عایق بندی استحکام عایق کاری
insulation testing apparatus U دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
waterproofs U عایق اب
pawl U عایق
waterproof U عایق اب
impediments U عایق
impediment U عایق
dielectric U عایق
waterproofed U عایق اب
cloggy U عایق
drag chain U عایق
insulation U عایق
detent U عایق
non conductor U عایق
floor insulator U عایق کف
insulator U عایق
insulators U عایق
insulant U عایق
insulation U عایق گذاری
insulation board U صفحه عایق
insulation U عایق کاری
insulating material U ماده عایق
insulating cement U سیمان عایق
insulating material U مواد عایق
insulated wire U سیم عایق
wall insulator U عایق دیوار
weatherproof U عایق هوا
laggin U عایق بندی
insulating varnish U لعاب عایق
adiabatic U عایق گرما
insulated tongs U انبر عایق
insulating bushing U بوش عایق
insulating compound U مواد عایق
fish paper U عایق کاغذی
insulated plier U انبر عایق
insulated wall U دیواره عایق
resistance U عایق مقاومت
insulated layer U لایه عایق
insulating material U جسم عایق
insulant U ماده عایق
cleat U عایق انگلیسی
soundproof U عایق صدا
circular loom U نای عایق
insulating U عایق سازی
braking U عایق مانع
insulates U عایق سازی
non conducting U عایق گرما
non conducting U عایق برق
rachet U گیره عایق
brake U عایق مانع
braked U عایق مانع
brakes U عایق مانع
insulate U عایق سازی
ideal dielectric U عایق کامل
slot insulation U عایق شیار
electrical insulator U عایق الکتریکی
sound insulation U عایق صدا
drag hook U قلاب عایق
mica dielectric U عایق میکا
obstruction U مانع عایق
obstructions U مانع عایق
rainproof U عایق باران
battery insulator U عایق باتری
insulated U عایق دار
dielectric isolation U جداسازی با عایق
insulation testing apparatus U عایق سنج
insulation protection U حفافت عایق بندی
weatherbeater <adj.> U عایق رطوبتی، آب بند
insulation breakdown test U ازمایش شکست عایق
insulation defect U نقص عایق بندی
electrical insulation U عایق سازی الکتریکی
insulation voltage U ولتاژ عایق بندی
insulation fault U نقص عایق کاری
insulation fault U نقص عایق بندی
insulation loss U تلف عایق بندی
insulation resistance U مقاومت عایق بندی
insulation of concrete U عایق کاری بتن
damper U عایق تعدیل کننده
insulated conductor U هادی عایق شده
insulation class U کلاس عایق بندی
flameproof U عایق شعله ضد اتش
insulated conduit tube U لوله عایق شده
form insulation U عایق کاری قالب
mess kit U فرف عایق غذاخوری
tightening material U مواد عایق کننده
acoustic ceiling سقف عایق پوش
insulated gate field effect transistor U ترانزیستور اف ای تی باگیت عایق
insulated bearing U یاطاقان عایق شده
heat insulation U عایق کاری حرارتی
acoustical sound enclosure U محفظه عایق صوتی
lead in insulator U عایق سیم انتن
thermal insulation U عایق کاری گرمایشی
utilidor U لوله عایق کننده
insulated intermediate layer U لایه میانی عایق
insulating brick U اجر عایق بندی
insulating asphalt U اسفالت عایق بندی
insulated cable U کابل عایق شده
storm door U درب عایق هوای توفانی
asbestos mica U عایق پنبه نسوز و میکا
insulated cable U کابل عایق بندی شده
bushing U عایق غلاف حیله گردان
dewar U محفظه عایق حرارتی با دوجداره
post-insulated connection U پس از پیوند عایق دار شده
insulated bearing housing U پوسته یاطاقان عایق شده
insulation indicator U دستگاه ازمایش عایق بندی
ferroxcube U مواد مغناطیسی عایق غیرفلزی
insulation power factor U ضریب قدرت عایق بندی
insulation tester U دستگاه ازمایش عایق بندی
winding insulation U عایق بندی سیم پیچی
clothing U عایق بندی روکش کشیدن
cold plug U شمعی با الکترود عایق شده کوتاه
quads U سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
ratchet [گیره عایق چرخ ضامن دار]
quad U سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
ratchets U گیره عایق چرخ ضامن دار
weathertight U محفوظ در برابر باد و باران عایق هوا
reefers U خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
insulation detector U دستگاه ازمایش عایق بندی اشکارساز ایزولاسیون
reefer U خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
quadrangles U سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
quadrangle U سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
kapton U نوعی پلاستیک عایق حرارتی باپوشش طلایی در فضاپیما
blankets U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blanket U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
shields U کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
shields U کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
blanketed U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
shield U کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
shield U کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
shields U , این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
glass wool U تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
shield U , این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
cross flow U دو سیال که بصورت عمود برهم جریان دارند و توسط ورقه نازکی از هم عایق شده اند
braid shield U روکشی از الیاف بافته شده ولاستیک روی یک یا چند هادی عایق شده از یکدیگر
gastight U غیر قابل نفوذ در مقابل گاز عایق گاز
thick U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thickest U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thicker U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
insulation test U ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
wires U روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wire U روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
insulators U جدا کننده عایق کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
shield U هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shields U هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shaggy ugs U فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verify U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoot U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
orients U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orient U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orienting U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
cross examination U تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
to temper [metal or glass] U آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
concentrating U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
to inform on [against] somebody U کسی را لو دادن [فاش کردن] [چغلی کردن] [خبرچینی کردن]
concentrates U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
calk U بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
serve U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
buck up U پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
assign U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
served U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
serves U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
tae U پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
concentrate U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assigning U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigned U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigns U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to appeal [to] U درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
soft pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
exploits U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
wooed U افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com